نمایش گرافیکی داده ها یکی
از ابزارهای مهم برای آنالیز آنهاست. اما به همان راحتی که میتوان از نمودارها و
شکلها برای آموزش استفاده کرد، میتوان از آنها برای گمراه کردن نیز بهره برد. در
این مقاله به سه تا از مرسومترین راههایی که نمایش گرافیکی داده ها مبتواند باعث
گمراهی شود، نگاه میکنیم.
محور Y کوتاه شده
یکی از ساده ترین راه ها برای
بد جلوه دادن داده ها، سروکله زدن با محور Y نمودار میله ای، نمودار خطی و یا طرح پراکنده است. در اغلب مورد دامنه
محور Y از 0 تا حداکثر مقداریست که
شامل طیف وسیعی از داده ها میشود. با اینحال، گاهی اوقات ما برای برجسته کردن تفاوتها
دامنه را تغییر میدهیم. در شدیدترین حالت این روش میتواند باعث شود داده ها خیلی بزرگتر
از آن چیزی که هستند به نظر برسند.
بیائید ببینیم این در واقعیت
چگونه کار میکند. دو نمودار زیر داده های کاملا یکسان اما با مقیاس مختلف محور Y را نشان میدهند:

داده یکسان، محور Y متفاوت
در نمودار سمت چپ، ما محور Y را به محدوده از 3.140% تا 3.154% محدود کرده ایم.
انجام اینکار باعث شده تا افزایش نرخ بهره سرسام آور به نظر برسد. در یک نگاه
نمودار اینطور نشان میدهد که نرخ در سال 2012 چندین برابر بیشتر از 2008 است. اما
نمایش داده با یک محور Y بر پایه 0، تصویر دقیقتری از زمانی
که نرخ بهره راکد بوده است را نشان میدهد.
اگر این مثال اغراق آمیز به نظر می رسد،
اینها برخی از نمونه های دنیای واقعی، از محور Y کوتاه شده هستند:


نمودار تجمعی
بسیاری از مردم ترجیح میدهند برای
چیزهایی مثل تعداد کاربران، در آمد، دانلودها یا معیارهای مهم نمودار تجمعی ایجاد
کنند. به عنوان مثال، بجای نشان دادن یک نمودار از در آمد سه ماهه، میتوانیم مجموعه
در آمد به دست آمده تا امروز را نشان دهیم. ببینیم که این چگونه به نظر میرسد:

ما چیز زیادی ازاین گراف نمیتوانیم
بگوییم. حرکت رو به بالا و راست میگوید که همه چیز باید به خوبی پیش رود! اما
گراف غیر تجمعی تصویر دیگری را نشان میدهد:

حالا همه چیز واضح تر است. در آمد
در10 سال گذشته رو به کاهش بوده است! اگر گراف تجمعی را به دقت برسی کنیم، ممکن
است متوجه شویم که شیب با گذشت زمان در حال کاهش است که کاهش در آمد را نشان میدهد.
گرچه این بلافاصله آشکار نیست و گراف فوقالعاده گمراه کننده است.
مثالهای زیادی در دنیای واقعی از
نمودار تجمعی وجود دارند که چیزها را مثبت تر از آنچیزی که هستند نشان میدهند.
نمونه بارز آن، نمودار تجمعی اپل برای نشان دادن فروش آیفون میباشد.
نادیده گرفتن قراردادها
یکی از موذیانه ترین تاکتیک های
گمراه کننده که افراد در ساختن نمایش داده ها استفاده میکنند، نقض شیوه های استاندارد
است. ما به این واقعیت عادت داریم که نمودار دایره ای همیشه بخشی از یک کّل را
نمایش میدهد یا پیشرفت جدول زمانی از چپ به راست است. بنابر این هنگامی که این
قوانین نقض شوند، مشکل میتوان فهمید که واقعا چه اتفاقی در حال رخ دادن است. به
خاطر اعتماد ما به این قراردادها، احتمال اشتباه در تفسیر داده ها وجود دارد.
این تصویر مثال یک نمودار دایره
ایست که فاکس شیکاگو در طول مقدماتی 2012 پخش کرد:

مجموع سه برش دایره 100 نیست. در
نظرسنجی که امکان ورود پاسخهای متعدد وجود دارد، نمودار میله ای مناسب تر خواهد بود.
از این تصویر ما برداشت میکنیم که هر یک از سه کاندیدا تقریبا یک سوم حمایت را
دارند که در واقعیت اینگونه نیست.
مثال دیگر، این تصویر منتشر شده
توسط Business
Insider است که دقیقا چیزی مخالف آنچه در
حال رخ دادن است را نمایش میدهد:

در نگاه اول به نظر میرسد که مرگ و
میر با اسلحه در فلوریدا در حال کاهش است اما نگاه دقیقتر نشان میدهد که محور Y وارونه است، یعنی 0 در بالا و حداکثر مقدار در پائین
است. با افزایش مرگ و میر با اسلحه، شیب خط رو به پایین است، نقض این قرارداد که مقادیر
محور Y با حرکت به بالای صفحه افزایش مییابد.
از همه اینها یک نتیجه ساده میتوان
گرفت: هنگام طراحی نمایش های گرافیکی مراقب باشید و هنگامی که میخواهید نمودارهای
ایجاد شده توسط دیگران را تفسیر کنید، فوقالعاده بیشتر مراقب باشید. ما سه روش معمول
را توضیح دادیم اما این فقط نمایی سطحیست از اینکه مردم چگونه از نمایش گرافیکی
داده ها برای گمراه کردن استفاده میکنند.
آیا شما هم مثالی در این رابطه
دارید؟ در توییتر با ما در میان بگذارید.
منبع:
Heap