
نگرش سنتی به مدیریت بحران، براین باور بود که مدیریت بحران یعنی فرو نشاندن آتش؛ به این معنی که مدیران بحران در انتظار خراب شدن امور مینشینند و پس از بروز ویرانی، سعی میکنند تا ضرر ناشی از خرابیها را محدود سازند. ولی به تازگی نگرش بهاین واژه عوض شده است. براساس معنای اخیر، همواره باید مجموعهای از طرحها و برنامههای عملی برای مواجهه با تحولات احتمالی آینده در داخل سازمانها تنظیم شود و مدیران باید درباره اتفاقات احتمالی آینده بیندیشند و آمادگی رویارویی با وقایع پیشبینی نشده را کسب کنند؛ بنابراین، مدیریت بحران بر ضرورت پیشبینی منظم و کسب آمادگی برای رویارویی با آن دسته از مسائل داخلی و خارجی تاکید دارد که به طور جدی شهرت، سودآوری و یا حیات سازمان را تهدید میکنند . در واقع مدیر بحران سعی دارد تا در شرایط دشوار، سازمان را در موقعیت خوب نگه دارد.
یک بحران سازمانی فقط یک فاجعه مانند یک رکود اقتصادی، سقوط یک هواپیما و یا محدود کردن شرکتهایی نیست که باعث تلفات عظیم و یا خسارات شدید محیطی میشوند بلکه میتواند دارای شکلهای متنوعی مانند بدنام شدن محصول، مخدوش شدن خدمات پشتیبانی کننده، تحریم کردن محصولات، اعتصاب، دزدیده شدن، رشوهدهی و رشوهخواری، درگیری خصومتآمیز، ، خراب شدن سیستم اطلاعات سازمانی و یا سیستم اطلاعات شرکتهای مادر است.
با وجود اینکه تصمیمات مربوط به یک بحران باید به سرعت اتخاذ شود ولی در عمل بحران��ا به صورت ناگهانی بروز نمیکنند و اغلب آنها علائم هشدار دهندهای دارند که مشکلات و معضلات بالقوهای را نشان میدهند. یک بحران میتواند شبیه به مکانیسمی باشد که مراحل تولد، رشد، بلوغ و افول یا مرگ را طی میکند. در زبان چینی واژه «ویجی» (WEIJI) معادل واژه بحران است که معنای خطر و فرصت را میدهد. این لغت اساس و شالوده مدیریت بحران را آشکار میکند یعنی: وقتی اداره کردن به درستی صورت گیرد یک خطر به عنوان یک بحران میتواند یا پیشگیری شود یا اثرات آن کاهش مییابد و یا حتی تبدیل به یک فرصت شود. اغلب هر بحران دانههایی از موفقیت را در خود دارد، همان طور که ریشههای شکست را نیز میتواند در خود داشته باشد .
اگر مدیریت بحران را برنامهریزی برای کنترل بحران تعریف کنیم در آن صورت چهار مرحله را برای برنامهریزی برای کنترل بحران باید به انجام رساند. نخست باید پدیدههای ناگوار پیشبینی شوند، سپس باید برنامههای اقتضایی تنظیم گردند، پس از آن باید تیمهای مدیریت بحران تشکیل و آموزش داده شوند و سازماندهی گردند و سرانجام باید برای تکمیل برنامهها، آنها را به صورت آزمایشی و با تمرین عملی به اجرا در آورد .
در ممیزی بحران از روشهای منظمی برای یافتن نقاط بحرانخیز و آسیبپذیر استفاده میشود. هنگامی که مدیران یک سلسله از پرسشهایی نظیر «چه خواهد شد، اگر چنان شود؟» و «اگر چنین شود، چه پیش خواهد آمد؟» را مطرح میکنند ، نیاز به اطلاعات دقیق و آمارهای کاملا صحیح از سیستم دارند . در صورتیکه آمارها و اطلاعات ارائه شده به مدیر ، عمداً یا سهواً اشتباه باشد ، تمام مراحل کار اشتباه پیش خواهد رفت و این قضیه به تنهایی مشکل بزرگی به حساب می آید ، چون در بسیاری موارد ، کارمندان تمایل ندارند مدیر ، تمام واقعیات موجود در سازمان یا کارخانه را بداند ، در نتیجه در اغلب گزارشاتی که تحویل مدیریت میشود ، کمی اغراق یا اهمال می شود . یا در بسیاری مواقع بحرانی ، تهیه گزارش آنقدر به طول می انجامد که ارزش اطلاعاتی خود را از دست میدهد . در طی سالهای اخیر این مشکلات از بزرگترین موانع مدیریت برای کنترل صحیح سازمان بود که با ابداع نرم افزارهایی مانند داشبوردهای مدیریتی این معضلات حل شد و اینک در کشورهای جهان سوم نیز ، استفاده از داشبوردهای مدیریتی که مستقیما مدیر را از تمامی وقایع سازمان باخبر میکند ، در حال رواج است .
شرکتهایی که دارای برنامههای مدیریت بحران هستند قادر خواهند بود:
* وضعیت شرکت را به طور دائم کنترل نمایند و هر نوع مساله غیر عادی را سریعا شناسایی کرده و از جدی شدن خطر پیشگیری کنند .
* در مواقع اضطراری اطلاعات دقیق و به موقع ارائه دهند.
* دغدغه خاطر مدیران اجرایی را به حداقل برسانند.
* رسوائیهای مالی را کنترل کنند.
* تأثیر وقایع بحرانی را برشهرت سازمان به حداقل برسانند .
* تخصص و تعهد سازمانی را برای مواجهه با بحران افزایش دهند.
فهرست منابع :
پایگاه مقالات علمی مدیریت و اطلاعات شخصی نویسنده
مطالب مرتبط :
داشبورد مدیریتی چیست ؟
فقط مدیران بخوانند .