درک و شناخت مشتریان
با افزایش سرعت تغییرات در سراسر دنیا ، دور از ذهن نیست که بهبود تکنیک های بازاریابی یکی از اولویت ها شناخته می شود . به خصوص ، درک رفتار مشتریان در عصر دیجیتال می تواند مزیت رقابتی مهمی برای کسب و کار ها باشد .
قدرت رو به افزایش مشتریان یکی از تغییر دهنده های روند در کسب و کار است . فناوری های دیجیتال ارتباط مشتریان با کمپانی و به طور کلی ارزش های آنها را دگرگون کرده است . آنها نه تنها امروز تقاضای بیشتری دارند بلکه تقاضاهای به خصوصی دارند . به همین دلیل بسیار مهم است که مدیران روی نیازهای مشتریان تمرکز داشته باشند ، در مورد آنها اطلاعات و داده جمع آوری کنند و در نهایت از داده ها برای ایجاد ارزش برای مشتری بهره برداری کنند .
گرچه فقط درک روند بازار کافی نیست . چیزی که اهمیت بیشتری دارد از بین بردن تردید و شک و به دست آوردن یک تصویر واضح و کلی از کسب و کار است . توانایی درک تغییرات ، و نتیجه گیری و تصمیم گیری برای رویایی با آن تغییرات و در نهایت عکس العمل نشان دادن به آنهاست که از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است . مدیران آینده باید توانایی تشخیص بین تقاضاهای مقطعی و اساسی را داشته باشند .
مدیریت ریسک
برای بسیاری از سازمان ها ، تکنیک های مدیریت ریسک به ریسک های مالی و اجرایی محدود می شود . ولی درک ریسک ، ارزیابی و مدیریت استراتژیک ریسک برای مدیران آینده ، که می خواهند استراتژی های جدیدی بنا کنند، بسیار اهمیت دارد . بهتر است که کسب و کار را به شناخت ریسک مجهز کنیم تا بتوانیم عملکرد ، استراتژی و متریک ها را سنجیده و بنا به ظرفیت سیستم ها مدیریت کنیم .
در دنیای پیچیده در حال تغییر امروز ، هوش ریسک پذیری برای موفقیت ضروری شده است . در واقع ، 30 درصد از مدیران امروز فرصت ها و تهدید های بیشتری برای رشد سازمان، نسبت به 3 سال گذسته می بینند . مدیران آینده باید ریسک پذیر باشند و از فرصت های جدید بهره برداری کنند . اگر افراد مسئول ریسک پذیر نباشند ، مانعی خواهند بود برای رشد .
تصمیم گیری
تصمیم گیری منعطف ، سریع و پویا یک نیاز برای مدیران آینده است . به عبارتی این توانایی فرآیند تصمیم گیری را موثر ، ساده و کوتاه می کند .
توانایی تصمیم گیری در یک فضای بی ثبات همانند توانایی تصمیم گیری با اطلاعات نا کافی لازم و ضروریست . زیرا همیشه اطلاعات کافی و جامع نیستند و گاهی فضای بازار بی ثبات و غیر قابل پیش بینی است . حتی در زمان هایی هم که اطلاعات کافی وجود دارد می تواند به تفسیرهای متفاوتی منجر شود زیرا که وضعیت ها و بازار گاهی غیر قابل درک و پیچیده خواهند بود . پس مدیر آینده باید بتواند در یک فضای "تار " تصمیم های درست و منطقی بگیرد .
وقتی طبیعت و حجم اطلاعات دائما در حال تغییر است چگونه مدیران می توانند زمان تصمیم گیری خود را کاهش دهند ؟
برای این مسئله راه حل هایی جود دارد :
توانایی شناخت تغییرات واقعی از موج های مقطعی ، و عکس العمل در برابر تغییر
شناخت زمان استفاده از اطلاعات
ایجاد گروه مدیریتی با انگیزه و پویا که در تصمیم گیری کمک می کنند .
آینده نگری
امروزه برنامه ریزی برای آینده بسیار چالش برانگیز است . ولی مدیران آینده نیاز دارند که دید کلی از آنچه می خواهند در آینده به دست آورند داشته باشند . آنها باید توانایی شناخت روند تغییرات پیش رو را داشته باشند زیرا که بازار دائما در حال تغییر است و سرعت این تغییرات بسیار بیشتر از ماست . بازی در حال تغییر است و آینده مشتقی از آنچه در گذشته انجام داده ایم نیست . برای موفقیت باید کاری جدید و متفاوت انجام داد . یکی از راه های ساخت آینده ای متفاوت فکر کردن خارج از چارچوب صنایع و توانایی هایشان است . مدیران فردا باید دانش کافی در صنایع مختلف داشته باشند و به این فکر کنند که این صنایع چگونه می توانند با هم تلفیق شوند و محصولات جدیدی را ایجاد کنند .
ولی یک مدیر چگونه در این تغییرات گسترده هر روزه می تواند آینده نگری کند ؟
نکته انعطاف پذیری است .
آیا یک مدیر فوق العاده درون شماست ؟
- درک تغییرات گیج کننده بازار
- شناخت میران ریسکی که می خواهید قبول کنید و زمان ریسک پذیری
- تصمیم گیری های درست در فضای شلوغ و تار بازار
- آینده نگری واقعی
به نظر می رسد که مدیران آینده باید سوپرمن باشند . در حقیقت مدیران امروزی فاکتورها و کیفیت های انسانی را برای موفقیت خود ضروری می بینند .آنها در مورد توانایی های رهبری که ریشه در شناخت تغییرات و تفاوت ها دارد نگران هستند . آنها کلید دستیابی به فرصت های رشد را انعطاف پذیری در استراتژی ، دید جهانی ، درک فرهنگ ها و تجربیادیگران و ... می دانند .
ولی برای یک مدیر کسب و کار مهمترین توانایی ساده و البته یک کیفیت بسیار انسانی است : " توانایی تردید به رفتار و تصمیمات خود " . شاید این دقیقا همان جایی است که مدیریت واقعی آغاز می شود .